توهم!
نمیدونم چطور شد که امشب توی شلوغی اینترنت و سایت های مختلف خوردم به لینک وبلاگ بچه های رباتیک 86!!
تازه یادم اومد ما اینجا وبلاگ داشتیم...
اومدم وارد بخش مدیریت بشم دیدم اونقدر زمان گدشته که حتی نفهمیدم کی بلاگفا گزینه ی ورود به وبلاگ های گروهی رو برداشته!
ولی جالب بود برام که هنوزم آخرین پست پستی بود که خودم گذاشته بودم و این یعنی نیازی نبود و واقعأ نیازی نبود بین این همه گرفتاری روزمره لینک رباتیک 86 به چشم بیاد
اصلأ شاید رباتیک 86 توهم ذهن ما بود!
شاید...
+ نوشته شده در چهارم آبان ۱۳۹۳ ساعت 0:22 توسط مهرآبادی
|
تاری کوچک از خانه سست عنکبوت را برگزیدیم تا بر آن بنشینیم و خاطرات خویش بر تن آن حکاکی کنیم.گاهی با هم درد دل کنیم و گاهی گپ و گفت.باشد که تا هستیم گرد یک شعله بنشینیم و بعد مسافت را در قربت قلب های خویش محو کنیم.لمحه ای به تماشای علم ناقص بنی آدم بگذرانیم و بدانیم چیزی بدست نیاورده ایم که بر آن غره شویم.